کد مطلب:129966 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

تحقیق پیرامون اربعین
درباره ی تاریخ آمدن اهل بیت (ع) به كربلا اختلاف نظر وجود دارد: آیا در چهلم نخست بود؟ یا دوم؟ یا جز آن.

اما اصل آمدنشان به كربلا جای شك و تردید ندارد. زیرا - علاوه بر امكان آن - در بسیاری از كتاب های معتبر نقل شده است؛ واینكه برخی علمای بزرگ آن را نقل نكرده اند، تصریح به عدم آمدن نیست، چرا كه عدم ذكر اعم از ذكر عدم است؟

اما درباره ی زمان آمدن اختلاف است. برخی بر این باورند كه در اربعین نخست بود. برخی دیگر امكان وقوعش را در اربعین نخست انكار كرده و گفته اند كه این مدت كافی نیست و ناچاعر پس از آن باید انجام شده باشد، ولی در اربعین دوم هم نبوده بلكه در میان دو اربعین بوده است.

اما اینكه در اربعین دوم (یعنی در سال 62) بوده باشد بسیار بعید است، هر چند كه برخی آن را ذكر كرده اند، [1] ولی نمی توان به آن توجه كرد.

اما شماری از گروه نخست (یعنی كسانی كه می گویند بازگشت در اربعین نخست بوده است) اینهایند:

1. ابوریحان بیرونی؛ می گوید: «در بیستم (صفر) سر حسین (ع) نزد پیكرش بازگردانده شد و با آن دفن گردید. زیارت اربعین در این روز است و حرم ایشان پس از بازگشت از شام به زیارت وی شتافتند». [2] .

2. شیخ بهایی: «نوزدهم ماه صفر، روز زیارت ابا عبدالله (ع) است. این زیارت از امام صادق (ع) نقل است. در این روز - اربعین - جابر به زیارت آن حضرت (ع)آمد، كه با آمدن اهل بیت آن حضرت (ع) از شام به كربلا و به مقصد مدینه همزمان گردید. بر ساكن آن شهر سلام و درود باد». [3] .

3. علامه ی مجلسی: در رابطه ی با علت استجبار زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) در روز


اربعین می فرماید: «مشهور میان اصحاب این است كه علت آن، بازگشت اهل بیت حسین (ع) در چنین روزی به كربلا است، هنگامی كه از شام برمی گشتند. و علی بن الحسین (ع) سرها را به پیكرها ملحق ساخت». [4] .

برخی از ظاهر عبارت علامه مجلسی چنین برداشت كرده اند كه ایشان شهرت بین اصحاب را درباره ی بازگشت اهل بیت در روز اربعین بازگو نموده اند. ولی ممكن است گفته شود كه متعلق شهرت استحباب زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) در روز اربعین است، نه بازگشت اهل بیت در روز اربعین به كربلا. [5] .

4. شهید قاضی طباطبایی: ایشان برای اثبات این مطلب خود را به رنج افكنده و پیرامون این موضوع كتاب بزرگی نوشته است. ما در هنگام بیان دلایل محدث نوری خلاصه ای از استدلالهای ایشان را خواهیم آورد.

شماری از عالمان هستند كه هیچ متعرض این مطلب نشده اند، مانند شیخ مفید، [6] حلی [7] و كفعمی. [8] اینان تنها به ذكر بازگشت اهل بیت (ع) از شام به مدینه بسنده كرده و درباره ی رسیدنشان به كربلا چیزی نگفته اند.

برخی دیگر در این مسأله توقف كرده جانب هیچ یك از طرفین را نگرفته اند. مانند جدمان حضرت آیت الله شیخ محمدرضا طبسی نجفی، آنجا كه می گوید: «بحث درباره ی این است كه آیا آنان در اربعین نخست یا سال بعد به كربلا آمدند؟ از ظاهر برخی روایات چنین برمی آید كه آمدنشان در سال نخست بود؛ و ظاهر عبارت ابن طاووس در لهوف نیز چنین است... در ناسخ آمده است كه در این باره خبر صریحی نداریم. و در پایان گفته است: آمدن آل الله در سال شهادت محال است، اما آمدن جابر و گروهی از بنی هاشم در اربعین نخست بدون اشكال می باشد. شیخ عمادالدین حسن بن علی طبری از معاصران خواجه نصیرالدین طوسی در كامل بهایی گوید: «خاندان پیامبر (ص) در شانزدهم ربیع الاول


وارد دمشق شدند» و الحاق سر شریف به جسد مطهر، طبق نقل ناسخ، در بیستم ماه صفر و در اربعین دوم بوده است. كسی كه معتقد به قول دوم است می گوید: ماندن اهل بیت (ع) در كوفه به گونه ی اختصار نبود. از شهرها، سرزمین ها و روستاها گذشتند و ده روز در نزدیكی میافارقین، سه روز در نصیبین و سه روز در بیرون شام توقف كردند، كه با مدت توقفشان در زندان كوفه و غیره نزدیك بیست روز می شود. پس چگونه در بیستم صفر سال نخست كه شهادت در آن واقع شد، رسیدند، خدا بهتر می داند. بنا هم بر این نبود كه حركت و آمدنشان از شام به كربلا به طریق اعجاز صورت پذیرد. بنابراین من در این مسأله از توقف كنندگان هستم. اما مشهور نزد عوام الناس در سال نخست است، با آنكه از ظاهر شماری از تواریخ برمی آید كه دوران توقفشان در شام از یك ماه كم تر نبوده است». [9] .

برخی از علما بازگشت در اربعین اول را از اساس نفی كرده و به طور جد آن را بعید شمرده اند؛ كه از جمله اینهایند:

1. سید بن طاووس؛ وی در اقبال الاعمال گوید: من در كتاب مصباح خواندم كه حرم حسین (ع) همراه سرورمان علی بن الحسین (ع) در روز بیستم صفر به مدینه رسیدند. در غیر مصباح یافتم: «آنان در راه بازگشت از شام در روز بیستم صفر به كربلا نیز رسیدند». این هر دو بعید می نماید، چرا كه ابن زیاد طی نامه ای به یزید ماجرا را برایش نوشت و برای بردنشان اجازه گرفت؛ و تا رسیدن پاسخ آنها را نفرستاد. این خود نیازمند حدود بیست روز یا بیشتر است. زیرا نقل شده است كه وقتی آنها را به شام برد، مدت یك ماه را در جایی كه آنان را از سرما و گرما حفظ نمی كرد بودند. صورت قضیه نیز اقتضا می كند كه رسیدنشان به كربلا یا مدینه بیش از چهل روز طول كشیده باشد. اما اینكه به آنها اجازه بازگشت به كربلا داده باشند، امكان دارد، ولی در روز بیستم صفر به آنجا نرسیدند. چرا كه بنابر نقل، آنها و جابر بن عبدالله انصاری همزمان رسیدند. در حالی كه اگر جابر از حجاز برای زیارت آمده باشد، رسیدن خبر به آنجا و آمدن وی، خود بیش از چهل روز طول می كشد. بر فرض اینكه جابر از حجاز، یا كوفه یا جایی دیگر رسیده باشد نیز قضیه به همین صورت است. [10] .


درباره ی این روایت باید گفت: در مصباح شیخ طوسی نیامده است كه «حرم حسین (ع) در روز بیستم صفر به مدینه رسیدند»، بلكه در این كتاب آمده است: «بازگشت حرم سرورمان ابا عبدالله الحسین (ع) از شام به مدینة الرسول در روز بیستم ماه صفر بود». [11] .

پیش از این گفتیم كه اگر مقصود مبدأ بازگشت باشد - نه رسیدن و ورود به مدینه - در آن صورت مقصود روز حركت از شام است و نمی توان آن را بعید شمرد. 2. علامه ی مجلسی؛ وی می گوید: «فائده: درباره ی اینكه علت استحباب زیارت آن حضرت در این روز - اربعین - چیست؟ چیزی نیامده است. طبق مشهور میان اصحاب علت این است كه حرم حسین (ع) در چنین روزی در بازگشت از شام، به كربلا رسید و علی بن الحسین (ع) سرها را به پیكرها ملحق ساخت. گفته اند كه در چنین روزی به مدینه رسیدند؛ و این هر دو بسیار بعید است. زیرا زمان، چنان كه از اخبار و روایات برمی آید، این امكان را نمی دهد و اینكه این واقعه در سال بعد بوده باشد نیز بعید است». [12] .

وی در زاد المعاد [13] نیز این مطلب را بعید دانسته است؛ و آنچه ما در حاشیه ی سخن سید ابن طاووس آوردیم، در اینجا نیز جاری است.

3. محدث نوری؛ وی این مطلب را به طور كامل بعید شمرده و دلایلی آورده است كه قابل توجه است و ما در مبحث آینده، «داوری میان محدث نوری و قاضی طباطبایی»، آنها را ذكر خواهیم كرد.

4. محدث قمی؛ او نیز از كسانی است كه این مطلب را بعید شمرده و انكار كرده است. [14] .

5. شیخ محمد ابراهیم آیتی؛ وی ضمن نفی این مطلب آن را از افسانه های تاریخی برشمرده است. [15] .

6. شهید مطهری؛ وی خبر دیدار اهل بیت (ع) با جابر را با جدیت رد كرده و گفته است: تنها كسی كه این مطلب را نقل كرده سید بن طاووس در لهوف است و هیچ كس


دیگری آن را ذكر نكرده است. خود سید هم در دیگر كتابهایش آن را نیاورده است و دلیل عقلی نیز آن را مردود می شمارد. [16] .

درباره ی نظر ایشان باید گفت: اگر مقصودشان از انكار دیدار، انجام نپذیرفتن آن در روز چهلم باشد - آن طور كه از ظاهر عبارت ایشان چنین برمی آید و به ویژه آنكه دلیل عقلی را نیز ضمیمه ی آن كرده است - سید بن طاووس حتی در لهوف هم چنین چیزی را نگفته است. اما اگر مقصود انكار اصل دیدار باشد، سید در این قضیه تنها نیست و بساری از علمای دیگر بر این مطلب تصریح كرده اند از آن جمله اند: شیخ ابن نما كه معاصر سید بوده است؛ [17] ، شیخ بهایی؛ [18] ، سید ابن ابی طالب؛ [19] علامه مجلسی؛ [20] قندوزی [21] و دیگران نیز گفته اند.

نظریه ی برگزیده را درباره این موضوع بیان خواهیم كرد.


[1] مانند ناسخ التواريخ.

[2] الاثار الباقية، ص 321.

[3] توضيح المقاصد، ص 6.

[4] بحارالانوار، ج 101، ص 334.

[5] اربعين حسيني، ص 52.

[6] مسار الشيعة، ص 46.

[7] العدد القوية، ص 219.

[8] مصباح الكفعمي، ص 489 و 510.

[9] مقتل الامام الحسين (ع) - نسخه ي خطي - ص 285 (جلد اول اين كتاب با تحقيق نويسنده به چاپ رسيد).

[10] اقبال الاعمال، ص 589.

[11] مصباح المجتهد، ص 730.

[12] بحارالانوار، ج 101، ص 334.

[13] زاد المعاد، به نقل از آن مقتل الامام الحسين (ع)، طبسي نجفي.

[14] منتهي الآمال، ج 1، ص 817.

[15] بررسي تاريخ عاشورا، ص 148.

[16] حماسه ي حسيني، ج1، ص30.

[17] مثيرالاحزان، ص 107.

[18] توضيح المقاصد، ص 6.

[19] تسلية المجالس، ج 2، ص 458.

[20] جلاء العيون، ص 450.

[21] ينابيع المودة، ج 3، ص 92.